Thursday, November 02, 2006
دو نوشته در مورد کیانوش سنجری
کیانوش تنها نیست ،از طرف یک مادر
کیانوش را اولین بار در بهار دیدم و روح او را به سبزی این فصل زیبای خدا یافتم
غم غریبی در چشمان زیبایش موج می زد.مودب , با اصالت و با وقار به نظر میرسید.و غروری از جنس ان چه که خداوند پاک و بلند مرتبه به بابک خرمدین عطا کرده بود در وجودش موج می زد.
حریری از ارامش صدا و کلام و قامت بلند بالای او را پوشانده بود
کیانوش سنجری که من در اولین و تنها ملاقاتم تا به امروز دیدم چنین وصفی داشت و من امروز او را میشناسم که به زعم سهراب سپهری ( رسیده است به امکان پرنده شدن)
و این برایش مقدور نبوده مگر به نیروی عشق به وطن و مردمش
او به بینش و اگاهی و معرفت رسیده است,دیگر او را با تارکی ها و سایه ها کاری نیست.او پنجره ای را که رو به وسعت روشنایی گشوده میشود یافته است.
او نیز مثل ماهی سیاه کوچولوی قصه صمد بهرنگی در یافته بود که ( راه که بیفتد ترسش خواهد ریخت) و زمانیکه در نقطه اغاز جوانی اش , هنگامیکه بیشتر از 17 سال نداشت راه افتاد و به لطف بازجویانش ترسش ریخت.دیگر روح بزرگش در تاریکی ژرفای رودخانه نمی گنجد او می خواهد ابی دریا را ببیند و به سپیده صبح سلام کند.
او پرنده قفس نیست,خدای یکتا روح او را ازاد افریده همان طور که روح همه بنده هایش را
کیانوش و تمام کسانیکه گناهشان خردمندی و اندیشیدن و بعضا افکار خود را بر نوک قلم جاری ساختن و عشق به میهن و شجاعت است, انقدر به کمال رسیده اند که حتی از افرادی که انها را از ظلمت می ترسانند و با دیوارهای سرد و بلند آشتی میدهند و تازیانه های خشم خود را بر سرشان فرود می اورند و رگبار دشنام و تحقیر را بر انان میبارند,هیچ کینه ای به دل ندارند
کیانوش را فرزند دلبند خود میدانم که چون فرزندی یکدانه برایم عزیز است.جای او زندان نیست.چرا که وسعت فکر و اندیشه بی انتهاست تا بوده همین بوده
فکر را نمی شود در دخمه ها و انفرادی ها پنهان کرد!
کیانوش تنها نیست! ان بخش عظیم ملت ایران که بیدار است خواهان رهایی تمام زندانیانی است که به جرم بهره مندی از خرد و اندیشه از نعمت ازادی محرومند.همه انهایی که یک شب خواب گل سرخ را دیده اند
از طرف یک مادر
6/8/1385
بگویم شرممان باد/ سام الدین ضیایی
امضای طومار درخواست آزادی « کیانوش سنجری » که دربند شدنش یادآور مظلومیت « آرش سیگارچی » ــ وقتی
آن دیگری که او را هم دوستش می داشتیم به واسطه ی نسبت خانوادگی اش با بزرگتر ها آزاد شد ــ است، شاید دردی از او دوا نکند. اما مرهمی است بر درد بی مهری آقایان بالا نشین اصلاح طلب که بار دیگر در آزاد ساختن آن دیگر دوست هر چه توانستند کردند و برای این یکی، « کیانوش » مظلوم جز سکوت اختیار نکرده اند!
باری، آرش مظلوم از حمایت دوستان جامعه ی مجازی اش برخوردار شد و حتی همین حمایت هم از « سیاوش » مظلوم تر دریغ داشته ایم!کمتر از چهارصد امضا! بگویم شرمم باد که خود از حمایت کنندگان اولیه بودم و امروز به یادم آمد که طومار را امضا نکرده ام؟‌! بگویم شرممان باد؟!
نگویید آن چه تنها بهانه تواند بود! از این که حامیان را نمی شناسیم و قبول نداریم و ... فلسفه نبافید! به جوانی فکر کنید که جوانی اش در این راه سیاه تباه شد! به چهره جوان تر« کیانوش » نگاه کنید و آخرین عکس هایش را ببینید! برای رهایی یک جوان از درد تنهایی در میان تن ها امضا کنید! نه بیشتر