Tuesday, October 17, 2006
این تراژادی زجر آور و این بار کیانوش سنجری / آرسم آزاد
کیانوش سنجری را فقط با نام می شناسم و تا امروز هیچ ارتباطی با او نداشته ام . مدتی است به گزارش های وبلاگش عادت کرده ام . دائما خبر های جدید و نوشته های جدید. بسیار با انرژی نشان می دهد. پس از دوران بازداشت هیچ خبری از او در دست نبود و آرام ترین مبارز بود . سالها قبل وقتی می شنیدم با هفده سال سن عشرت آباد را تجربه کرده با خود می گفتم این دیگر از جنس سنگ است اما روزی هم که آن خبر نا امید کننده را از زبان حسن زارع زاده در مورد او شنیدم با خود گفتم طاقتش تمام شده است وقتی آقای زارع زاده در آن مصاحبه از رژیم اسلامی انتقاد کرد که زندگی جوانان را به بازی گرفته برای کیانوش دلم می سوخت . جوانی که همواره به اتحاد به عنوان راه حلی برای رسیدن به آزادی اعتقاد دارد و در رفتار نیز چنین چیزی را ثابت می کند . این روزها شخصیت خبر سازی شده است این کیانوش سنجری و حتی وقتی هم که وبلاگنویسی نمی کند خبر ساز است .آخرین نوشته او در مورد روحانی به نام بروجردی را وقتی می خواندم با خود گفتم همین روزهاست که کیانوش را دوباره کیس به دست با خود ببرند و متاسفانه این بار هم او را باخود بردند اما نه در خانه . کیانوش که برای تهیه گزارش در مورد تجمع مقابل منزل بروجردی به این محل رفته بود توسط عوامل امنیتی بازداشت شد. می گویند او را هم مثل بقیه به 209 برده اند . تا این لحظه هیچ خبری از این جوان مبارز در دست نیست . تنها دلخوشی ما در این اوضاع این است که او را هم مثل این دسته ای که آزاد شدند آزاد کنند و شاید هم دوباره کیانوش بماند و قصه و غصه های بازداشتگاه
امیدوارم چنین نشود . تراژادی زجرآوری شده است هر روز بازداشت هر روز شکنجه
آزادی فقط نام تو میلیون ها قربانی و به خون غلتیده در کنار خود می بیند بازهم نامت مقدس است با آنکه جنایت های بسیاری به خاطر تو شده است ! آزادی مادر کیانوش هم آهی دارد که دامان ضحاک را می گیرد مگر نه؟؟
تا به کي غصه شود همدم من ني شادي بس جنايت شده بر نام تو اي آزادي
بر سر تيرک دار، تخت شکنجه ، زندان نوش دارند مي و بر جام تو اي آزادي
شب تار سر رسد اي دوست ، شفق را بنگر مي دمد خورشيد بر بام تو اي آزادي
راه آزادی پر رهرو وبه امید آزادی کلیه زندانیان سیاسی
آرسام آزاد